مــاهــے بــانــو

مــاهــے بــانــو

گـاه نـوشـت هـای یـک مــاهــے
مــاهــے بــانــو

مــاهــے بــانــو

گـاه نـوشـت هـای یـک مــاهــے

نمی شود .. انگار نمی شود که نمی شود ..

من گیج شده ام .. نمیدانم چکار کنم ..

 من خودم را میزنم به کوچه های معروف علی چپ ..

من فکر میکنم به حرف هایی که شنیده ام ..

:( غصه می شوند خبر ها بر دلم ..

من فکر میکنم به حرف هایی که می شنوم ..

نمیدانم باید جوابی بدهم یا نه ..

به روی خودم بیاورم یا نه ..

من باید انتخاب کنم ..

آرزو میگفت " دو تا راه داری .. یا باید خودت رو بد کنی یا اونو .."

من نمیتوانم او را بد کنم ..

من اهل خراب کردن روابط دیگران نیستم ..

من نامردی نمیکنم در حق کسی که از سر خیر خواهی حرفی زده ..

بگذار خودم بد باشم ..

تا راحت تر  ......

مثل کسی که میگفت نمیتوانم از قسمت فرار کنم ..

شاید همان بهتر باشد که به قسمت معتقد باشم ..

:( من ..

اه ..

لعنتی طعنه نزن .. دل من میشکند .. :(



....


+ اینجا هم که انگار شده است دفتر خاطرات من .. که محکوم است غصه های مرا در خودش تحمل کند .. حرف هایی که هیچ کجا ،جایی ندارند ..


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.